           
خوش اومدی به کلبه ی من امیدوارم خوشت بیاد  


.jpg)
با من باش
گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
با تو گفتم
از همه تنهایی ام خستگی ام
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
.jpg)

مدتیست که دیر به دیر به سراغت می آیم،
ببخش نیمه ی من........
آخر هرچه میگردم خودم را پیدا نمیکنم،
باورت میشود؟


وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن


بیا دنیارو تقسیم کنیم:
ستاره ها مال تو ،آسمون مال من
ماه مال تو، خورشید مال من
اصلا همشون مال تو ،ولی تو مال من

بهت نمی گم که هر چی بخوای بهت میدم،
چون همه چیزم تویی،
نمی خوام خوابتو ببینم،
چون تو خیلی خوش تر از خوابی،
اگه یه روزی چشمات پر از اشک شد و
دنبال یه شونه گشتی که گریه کنی، صدام کن
بهت قول نمی دم که ساکتت کنم
اما منم پا به پات گریه می کنم.
اگه دنبال مجسمه سکوت می گشی
تا سرش داد بزنی،
صدام کن قول میدم ساکت بمونم
اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی،
صدام کن، قلبم تنها خرابه ی وجود توست 


کجایی که ببینی به یاد تو تا به سحر
کوچه رو پرسه میزنم
به آدما خاک می پاشم
به آیینه ها سنگ میزنم
فقط بدون! بدون تو دنیا برام رنگ نداره
زندگی لبخند نداره
.jpg)
.jpg)

گفتی:
شاید برگشتم..
هنوز زنده ام!
به امید همان “شاید” ..



باختم در عشق، اما باختن تقدير نيست، ساختم با درد تنهايي، مگر تقدير چيست؟
اگه زندگیم در یه کاسه آب خلاصه می شد
اونو بدرقه راهت می کردم…
::
::
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود
جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد
هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود …
::
::
در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس . . .
::
::
در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
با آنکه ز ما یاد نکردی..
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟


می خواهم تو را با تمام وجود فریاد کنم اما
حنجره ام پر است از بغض های نشکفته.
می خواهم نامت را صدا کنم اما نفس در سینه ام حبس شده...
کاش می توانستم دلتنگیهایم را روی تکه ای ابر بنویسم
تا بدانی که اگر ببارد...
باران دنیا را می گیرد..

مهم نیست که فردا چی میشه،مهم اینه که امروز دوست دارم.
مهم نیست فردا کجایی،مهم اینه هر جا هستی دوست دارم.
مهم نیست تا ابد با هم نباشیم،مهم اینه تا ابد دوست دارم.
مهم نیست قسمت چی میشه، مهم اینه قسمت شد
دوست داشته باشم
.jpg)
خیلی سخته آدم کسی رو نداشته باشه…
دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه…
نتونه به هیچکی اعتماد کنه…
هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه نتونه,
آخرش برسه به یه بن بست …
تک و تنها با یه دلی که هی مجبورش می کنه اونو خالی کنه …
اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه آسمون رو می بینه
به اون هم نمی تونه بگه…
خبری از آسمون هم ندیده
مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده…؟!
بهش محل هم نداده
تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره …
خیلی سخته ادم خودش رو به تنهایی خوش کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله

مـــــن ؛
نـــبـــودنــــــتهرا تــــــابهمــی آورم !
رفــتـنــت راه، تـحمـــــلهمــی کنم !
فــــــرامــــــوشهشـــــدنـــــم را !!
بــــاور مــیهکــنــــم …
امـــــــــــــــــــا ؛
فــــــرامــــــوشهکردنــــــت ،
دیــگـــر کـــــارهمــــــنهنـــیـــســـت … !
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.
.jpg)
دفعه اول تو کوچه دیدمش گفت: داداشی میای بازی کنیم؟ بعد اینکه بازیمون تموم شد گفت: تو بهترین داداش دنیایی..
وقتی بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم چشمم همش اونو میدید و میخواستم از ته قلبم بگم عاشقشم، دوسش دارم؛ اما اون گفت: تو بهترین داداش دنیایی..
وقتی ازدواج کرد من ساقدوشش بودم بازم گفت: تو بهترین داداش دنیایی.. و وقتی مرد من زیر تابوتشو گرفتم مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه میگفت: تو بهترین داداش دنیایی..
چند وقت بعد وقتی دفتر خاطراتشو خوندم دیدم نوشته: عاشقت بودم، دوستت داشتم؛ اما میترسیدم بگم. برا همین میگفتم تو بهترین داداش دنیایی!!
دلم تنگه برای گریه کردن ، کجاست مادر کجاست گهواره من؟ نگو بزرگ شدم نگو
گریه به من نمیاد! بیا نوازشم کن
دلم آغوش بی دغدغه میخواد ، کجاست مریم ناجی اون مریم پاک؟ چرا به یاد این
شکسته دل نیست؟


 
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازهی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همآواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

 
برای دیدن بقیه عکس ها در ادمه مطلب........
ادامه مطلب
|